حتماْ یک نگاهی به صفحه ی بعد بیاندازید و برای دلخوشی منم که شده نظر دهید
¸¸ . . . ¸,.,¸.
. . . . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام
. . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.-
. . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_,
. . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_
. . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``¯¨`
. . . . . . . . . \;;;::… . … ,.. بازم بیا به وبلاگم .. .... ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸
'``````````````/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨
, . . . . . . . .|;;::;:... .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’
. . . . . . . . . \;;::.. . `` .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~--“`¨
. . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::... .. .. . .. ... ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯
. . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”```”¬~--~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./
. … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\
. . . . . .l,/`/,.¸ . .با این اسب بیا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`,
. . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسی ..-“.:,-“’ . .
خداوند برای هدایت انسان ها پیامبرانی فرستاد تا شاید بیاندیشند، بیاندیشند که خداوند چگونه آفرید آسمان ها و زمین را.
بیاندیشند در آفرینش و پی به وجود خدا ببرند ...
اما متاسفانه می بینیم که دستان شیطان ـ استعمار گران ـ به واسطه ی اطاعت از سرور خود شیطان رجیم با ساختن ادیان ساختگی و جعلی سعی در انحراف و فروپاشی ادیان توحیدی دارند.
به امید نابودی فرقه های دروغین
اگر وقت حوصله دارید ادامه ی این مطلب در مورد شیطان پرستی بسیار موشکافانه عمل شده
دختر نوجوان روسی به دست شیطان پرستان به قتل رسیدو سپس خورده شد.
به گزارش
براساس این گزارش، دو جوان 20 ساله روسی با هویت مشخص به اتهام کشتن و خوردن یک دختر نوجوان به نام کارینا باردوچیان، 16ساله از سوی پلیس دستگیر و به حبس ابد محکوم شدند.
دوست این دختر 16ساله در این ربطه گفت: "ما در مهمانی این دو پسر جوان شرکت کرده بودیم. آنجا بود که یکی از متهمان از کارینا خواستگاری کرد، اما نمیدانم چه اتفاقی افتاد که همان شب صدایی از خانه به گوش رسید، اما من که برای بررسی به طبقه بالا رفتم، متوجه چیز غیرعادی نشدم ".
این دختر نوجوان خاطرنشان کرد: "روز بعد هنگامی که به خانه آمدم این دو جوان یک غذای گوشتی همراه با سیبزمینی سرخ کرده به من دادند، اما من متوجه نشدم غذای مذکور از گوشت کارینا تهیه شده است ".
این دو جوان پس از دستگیری در دادگاه به جرم خود اعتراف کرده و گفتند: "مابقی جسد قربانی را در باغچه حیاط منزلشان دفن کردیم و از شدت گرسنگی و تشنگی اقدام به کشتن و خوردن گوشت بدن کارینا نمودیم ".
رسیدگی به این پرونده ادامه دارد و احتمال زیاد حبس ابد در انتظار این دو نفر است.
حتماْ یک نگاهی به صفحه ی بعد بیاندازید و برای دلخوشی منم که شده نظر دهید
شیطان پرستی چیست؟
شیطان پرستی در تاریخ دارای قدمت قابل توجهی است و از آنجا که شیطان وعده انحراف انسان ها را تعقیب می کند از فاصله زمانی بسیار دور تاریخی شاهد شکل گیری این انحراف وسیع فکری هستیم.
به طور کلی در یونان باستان مساله شرپرستی، در فرهنگ عبرانی مامور بودن شیطان به آزمایش الهی و در شاخه هایی از تصوف تقدیس ابلیس از جلوه های شیطان پرستی در تاریخ است که کماکان نیز به صورت پراکنده ادامه دارد.
شیطان سازی، شیطان بزرگ
در دهه ۱۹۶۰ میلادی در آمریکا، شاهد شکل گیری بسیاری از فرقه های انحرافی هستیم که روند و روال آن توسط جاسوسان سازمان cia مدیریت و هدایت می شود.
در این رابطه آنتوان لاوی با همکاری یکی از ماموران برجسته در امور فرهنگی و اجتماعی سازمان مرکزی جاسوسی آمریکا شیطان پرستی را همزمان با سایر گروه های انحرافی نظیر «رپ»، «هیپیسم» و ... پایه گذاری کرد.
البته باید یادآور شدکه روند حمایت سازمان های جاسوسی آمریکا از گروه های مخرب فرهنگی تاکنون و به صورت مستمر ادامه دارد.
لاوی شیطان مدرن آمریکایی که دارای سوابق چندان روشنی نیست، در فاصله کوتاهی به تدوین مرامنامه ای برای خود پرداخت و با استفاده از آموزه های عبرانی در مسیحیت و گردآوری برخی از اطلاعات فرقه ای و مذهبی از سایر نگرش های اسطوره ای، فلسفی و بعضاً اعتقادی، شیطان پرستی مدرن را پایه گذاری کرد.
شیطان پرست آمریکایی که خود را دست خالی احساس می کرد، چنین ادعا کرد که شیطان پرستی سابقه تاریخی در یونان باستان و دوره رنسانس اروپا دارد و او ادامه دهنده همان جریان انحرافی است.
(حال آن که چیزی که وی خلق کرده بود در بسیاری از موارد هیچ گونه ارتباطی با هویت اصلی شیطان پرستی در تاریخ نداشت).
مکتب انحرافی لاوی بعداً به دو شاخه الف) بی خدایی و ب) شیطان پرستی تبدیل شد.
جریان بی خدایی در شیطان پرستی معتقد است هیچ چیز مقدس و قابل پرستش وجود ندارد، در صورتی که شیطان پرستان، شیطان را مقدس پنداشته و او را ستایش می کنند.
ویژگی های شیطان پرستی
ویژگی هایی که فرقه آنتوان لاوی حائز آن است به شرح ذیل است:
۱) پرستش شیطان در برابر خداوند برای ستیزه جویی با مظاهر نیکی و پاکی.
۲)کسب قدرت از شیطان با استمرار انجام امور وحشیانه و جنایات مختلف.
۳)ترویج خشونت و وحشت در جامعه.
۴)ترویج و تبلیغ پوچ گرایی و کاهش میل به زندگی.
۵)توهین به مقدسات و ستیزه جویی با مسیحیت در درجه اول و سپس با تمامی ادیان الهی.
۶) مخالفت با تمام مظاهر و نمادهایی که حاوی اصول اخلاقی و احکام الهی باشد.
پیروان فرقه لاوی در همین رابطه و در پی اجرای فرامین ضد انسانی و بسیار کثیف «انجیل شیطان» (کتاب کلیسای شیطان) برخی از امور ذیل را به مرحله اجرا در آوردند:
۱) ترویج و استفاده جنون آمیز از موسیقی خشن متالیک و راک و گسترش روز افزون آن در سایر کشورهای جهان.
۲) استفاده و تشویق سایر اقشار به ویژه جوانان به استفاده از مشروبات الکلی و قرص های مخدر شیمیایی و روان گردان ها.
۳) ارتکاب به قتل به ویژه نسبت به نوزادان (با توجه به اینکه در آموزه های شیطان پرستی مدرن کودک خواری و تقدیم خون کودکان معصوم به شیطان باعث قدرت بیش از پیش شیطان پرست می شود).
۴) برپایی جشن های زیر زمینی و پایکوبی های چند ساعته که همراه با بسیاری از انحرافات دیگر، انسان ها را تبدیل به حیواناتی می کند که در محوطه ای بسته به دنبال انواع تجاوز به روح انسانی خود هستند.
۵) انجام تجاوزهای جنسی نسبت به کودکان خردسال در آمریکا، انگلیس و سایر کشورهای غربی که هم اکنون به یکی از معضلات بسیار جدی این کشورها تبدیل شده است.
۶)توهین های گسترده و سازمان دهی شده به نماد کلیسا و روحانیت مسیحی در غرب که از نمونه های آن فحاشی و پاره کردن صفحات انجیل در حضور بیش از چند هزار نفر تماشاچی یکی از کنسرت های شیطان پرستی می باشد.
۷) ایجاد و گسترش شبکه فعالیت های مجازی در چارچوب ایجاد سایت، وبلاگ، خبر نامه الکترونیکی و تالارهای گفت وگو.
۸) تبلیغ تجاوز جنسی و ارتباط های غیر اخلاقی اعضای خانواده ها نسبت به یکدیگر که یکی از فجیع ترین اقدامات ویرانگر گروه های شیطان پرست به شمار می آید.
مجموعه این اقدامات حیوانی به علاوه تشکیل کمپانی های ثروتمند تجارت فحشا با کمک پنهان صهیونیسم بین الملل با مدیریت اجرای گروه های شیطان پرستی، این جریان فاسد را به یکی از منفورترین فرقه ها در افکار عمومی غربیان تبدیل کرد.
گروه های شیطان پرست پس از تقدس زدایی و توهین به مقدسات مسیحی، با حمایت بی دریغ رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا رهسپار برخی از کشورهای اسلامی از جمله ایران شدند.
● عوامل ورود این جریان به ایران
برخی از مهمترین عوامل ورود جریان شیطان پرستی به ایران به صورت اختصار به شرح ذیل است:
۱)فعالیت گروه های شیطان پرستی در فضای اینترنت فارسی از طریق ایجاد وبلاگ و خبرنامه های الکترونیکی.
۲) چاپ کتاب های موسیقی متالیکا و راک با مجوز وزارت ارشاد دولت های پیشین و رواج یافتن کنسرت های موسیقی این گروه ها.
۳)مدگرایی جوانان وفروش نمادهای شیطان پرستی در پیاده رو خیابان های بزرگ.
۴) محافل شبانه نیز محل بروز تخیلات خام برخی جوانان ناآگاه ایرانی بود که با اندک اطلاعاتی تصور خام خود از شیطان پرستی را به نمایش می گذاشتند.
با تمامی این توضیحات بسیار بعید به نظر می رسد که حتی تاکنون شمار زیادی در سراسر کشور به این جریان فاسد فکری پیوسته باشند.
برخی از آمارهای بدست آمده نشان می دهد که گردانندگان فرقه شیطان پرستی در ایران قصد دارند با فضا سازی های کمی، تصویری به مراتب گسترده تر از واقعیت را به نمایش بگذارند.
در هر حال برخی از شیوه های مهار و کنترل که در راستای ایمنی سازی می تواند مورد توجه عموم مردم و مسوولان کشور در ارتباط با این فرقه قرار بگیرد به قرار زیر است:
۱)اطلاع رسانی صحیح توسط کارشناسان امر به خانواده ها و مربیان و معلمین مدارس کشور جهت حفظ هوشیاری و تعامل با نوجوانان و جوانان
۲)اطلاع رسانی در خصوص معایب عمده مدگرایی و آثار تخریبی آن به ویژه برای اقشار سنی جوان کشور
۳)تقویت باورهای مذهبی و ترویج الگوهای سازنده مذهبی و ملی برای جایگزین شدن آنان با اسطوره های فاسد غربی
۴) نظارت بر فیلم های وارداتی و بازی های رایانه ای که بعضاً حاوی نمادهای گروه های شیطان پرستی هستند.
۵) انتشار و در معرض دسترس عموم قراردادن دیدگاه های افرادی که در اثر عضویت و ارتباط با فرقه هایی از این دست، دچار آسیب های فراوان جسمی و روانی شده اند.
ادامه ی این مطلب برگرفته از سایت صدای شیعه میباشد
ادامه مطلب ...
شیطان و خدا [Le Diable et le Bon Dieu]. نمایشنامهای در سه پرده و یازده مجلس، از ژان پل سارتر (1) (1905-1980)، نویسنده و فیلسوف فرانسوی، که نخستین بار در 7 ژوئن 1951 در «تئاتر آنتوان» (2) به روی صحنه آمد و در همان سال به صورت کتاب منتشر شد. موضوع این نمایشنامه سرگذشت دردناک مردی است که میخواهد آزادانه اول «بدی» را و سپس «خوبی» را انتخاب کند بنابراین نخست شیطان و سپس خدا را سرمشق خود قرار میدهد. اما بیهودگی این انتخاب را درمییابد. زیرا کاری عبث است که در انزوا و به دور از اجتماع بشری صورت میگیرد. صحنه وقایع در آلمان دوره رنسانس است که در آن زمینداران با زمینداران و روستائیان با زمینداران میجنگند. گوتس (3)، سردار جنگ، که فرزند حرامزاده مادری از طبقه اشراف و پدری از طبقه دهقان است، نخست تصمیم گرفته است که بدی کند؛ دست به غارت میزند و میجنگد و به یارانش خیانت میکند. ولی سرانجام بدی به نظرش یکنواخت میآید و از اینکه همواره باید رذالتهای تازهای ابداع کند خسته میشود. در رویارویی با کشیشی به نام هاینریش (4) تصمیم میگیرد که از این پس خوبی کند و مرد مقدسی شود. اما انگیزه او عشق به بشر نیست، بلکه میل رسیدن به جایگاه است. با انتخاب «خوبی» میخواهد خود را مأمور اجرای مقاصد الهی سازد و بدینگونه، از جبر زندگی بشری بگریزد. زمینهایش را به روستاییان میبخشد و این بخشش باعث میشود که سایر روستاییان در برابر اربابان خود قیام کنند و در خطر نابودی قرار گیرند، زیرا توانایی کافی برای چنین پیکاری ندارند. اما گوتس به عواقب عمل خود اهمیت نمیدهد و فقط در اندیشه عظمت نقشه خودش است. یک اجتماع نمونه به نام «شهر آفتاب» تشکیل میدهد که قانون آن عشق است، ولی عشقی با مصرف داخلی که اعتنایی به رنجهای انسانهای دیگر ندارد. میان روستائیان و زمینداران جنگ درمیگیرد، اما «شهر آفتاب» که خشونت را مردود میداند زیر بار جنگ نمیرود و میخواهد بیطرف بماند. شورشیان «شهر آفتاب» را آتش میزنند و گوتس که از پیوستن به آنها سرپیچیده است، منفور و ملعون همه میشود. تقدس او حاصلی جز مرگ و ویرانی در پیرامونش به بار نمیآورد. گوتس درمییابد که «عمل» مثبتی انجام نداده، بلکه فقط حرکاتی کرده است. آنگاه از آرمان رستگاری فردی چشم میپوشد و به درخواست ناستی (5)، رهبر شورشیان، فرماندهی سپاه روستاییان را در جنگ با زمینداران به دست میگیرد. سارتر، با آفرینش شخصیت گوتس، مردی را نشان میدهد که «میخواهد در خوبی یا در بدی به مطلق برسد، اما جز کشتن انسانها نتیجه دیگری نمیگیرد.» گوتس به عمل واقعی دست نمییابد، زیرا با مبارزه تودههای مردم بیگانه است. فقط پس از اینکه مطلق را نفی میکند و رفتار خود را سراپا دگرگون میسازد، راه «عمل» را مییابد که دگرگونکننده واقعی جهان است. آنگاه میتواند بگوید: «مطلقی وجود ندارد. فقط انسانها هستند و دیگر هیچ.»
صهیونیسم و شیطانیسم
در این فصل به رابطه میان صهیونیسم و یهودیت و ارتباط آن با شکلگیری و دوام شیطانیسم میپردازیم . لازم به ذکر است که متون دینی یهود و عمدهترین عامل ایجاد این نحله فاسد فلسفی و فرهنگی (بخوانید ضدفرهنگی) بوده است .
1. متون
از منظر یهودی و نقش آنها در شکلگیری شیطانپرستی چند نکته ذیل قابل توجه است .
1ـ1 براساس آموزههای یهودی و عبرانی شیطان نه یک موجود بد ، بلکه یک فرشته خادم برای آزمایش انسانها است .
2ـ1 در مکاشفات نیز به عدد 666 عدد مقدس شیطانپرستان اشاراتی شده و آن عدد وحش توصیف شده است که باید شمرده شود .
3ـ1 خواهناخواه متون یهودی منبع برداشت برای مسیحیان نیز قلمداد میشوند و نگاه خاصی یهودیت به شیطان تاثیرات فراوانی را بر مسیحیت داشته است .
2. تصوف یهودی (کابالا)
کابالا یا قبالا یا همان تصوف یهودی آئینی است که به نوع خاصی از ریاضت های شیطانی یهودیت دلالت دارد . برابر نظریات کارشناسان ملل و نحل این فرقه تحت تاثیر عرفان و تصوف اسلامی در اثر همنشینی مسلمانان آندلس با برخی از یهودیان تشکیل شده است . کابالا بخش رمزآلود و بسیار سری دین یهودی طی 500 سال اخیر محسوب شده و عمده تحولات جهان توسط کابالیستها دنبال میشود .
کریستف کلمب و همکارانش همگی کابالیست بودند و از فنون جادوگری کابلایی و منجمان آن در راه پیدا کردن قاره آمریکا بهرهبرداری نمودند . کابالا عمیقا بر برخی باورهای خرافی همچون جادوگری استوار است و رسماً برای آن تقدس قائل است و این عمدهترین نقطه اشتراک شیطانپرستی در گذشته و حال با شیطانپرستی است . هماکنون اصطلاح کابالا وصفکننده تمرین آئین و دانش محرمانه یهود است .
مهمترین منابع و کتب کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی آئین کابالا درآمدند ، شامل مجموعه کتب عبری " بهیر " (به معنای کتاب روشنایی) و " هیچالوت " (به معنای کاخها) میشوند که به قرن اول میلادی بازمیگردند . نهایتاً در قرن سیزدهم میلادی کتاب " زوهار " نوشت شد که تفکر و شکل کنونی " آئین کابالا " را تشکیل داد . دکتر " عبدا... شهبازی " نویسنده مجموعه کتابهای زرسالاران یهودی و پارسی و متخصص تاریخ ، در پایگاه خود درباره فرقه کابالا مقاله جامعی دارد و دیدگاههای وی با آنچه در دانشنامه ویکی پدیا آمدهاست ، متفاوت است .
شهبازی در قسمت نخست مقاله خود درباره تعریف کابالا مینویسد : " کابالا نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق میشود و تلفظ اروپایی " کباله " عبری است به معنی " قدیمی " و " کهن " . " این واژه به شکل " قباله " برای ما آشناست . پیروان آئین کابالا یا کابالیستها این مکتب را " دانش سری و پنهان " خاخامهای یهودی میخوانند و برای آن پیشینهای کهن قائلاند .
برای نمونه ، مادام بلاواتسکی رهبر فرقه تئوسوفی ، مدعی است که کابالا (قباله) در اصل کتابی است رمزگونه که از سوی خداوند به پیامبران ، آدم و نوح و ابراهیم و موسی نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم بنیاسرائیل بود . به ادعای بلاواتسکی ، نه تنها پیامبران بلکه تمامی شخصیتهای مهم فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی تاریخ چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و غیره ، دانش خود را از این کتاب گرفتهاند . مادام بلاواتسکی برخی از متفکرین غربی ، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون را از پیروان آئین کابالا میداند .
شهبازی در رد این ادعا میگوید : " این ادعا نه تنها پذیرفتنی نیست بلکه برای تصوف یهودی ، به عنوان " یک مکتب مستقل فکری " پیشینه جدی نمیتواند یافت . " شهبازی دیرینه مکتب کابالا را به اوایل سده سیزدهم میلادی محدود کرده و ماقبل آن را گرتهبرداری یهودیان از مکتب فیلو اسکندرانی در فرهنگ هلنی و فلسفه یونانی و کپیبرداری از آموزههای عرفانی مکتب اسلام میداند . وی در قسمت دوم مقاله خود مینویسد : " سرآغاز طریقت کابالا به اوایل سده سیزدهم میلادی و به اسحاق کور (1160 ـ 1235 م) میرسد .
او در بندر ناربون (جنوب فرانسه) میزیست و برخی نظرات عرفانی بیان میداشت . " وی در جایی از قسمت اول مقاله خود درباره گذشته تصوف یهود ، پیش از ظهور کابالا ، مینویسد : " مشارکت یهودیان در نحلههای فکری رازآمیز و عرفانی به فیلواسکندرانی در اوایل سده اول میلادی میرسد . " سپس میافزاید : " در دوران اسلامی نیز چنین است . نحلههای فکری گسترده عرفانی رازآمیز که در فضای فرهنگ اسلامی پدید شد بر یهودیان نیز تاثیر گذارد و برخی متفکرین یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند که مهمترین آنان ابویوسف یعقوب اسحاق القرقسانی (سده چهارم هجری / دهم میلادی) است . "
شهبازی درباره نمونه تاثیرات فرهنگ اسلامی بر تصوف یهود مینویسد : " بسیاری از مفاهیم آن [کابالا] شکل عبری مفاهیم رایج رد فلسفه و عرفان اسلامی است . در واقع اندیشهپردازان مکتب کابالا ، به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی و آشنایی با زبان عربی ، به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و با تاویلهای خود به آن روح و صبغه یهودی دادند . این کاری است که یهودیان در شاخههای متنوع علوم و دانش انجام دادند .
برای نمونه باید به مفاهیم " هوخمه " (حکمت) ، " کدش " (قدس) ، " نفش " (نفس) ، " نفش مدبرت " (نفس مدبره) ، " نفش سیخلت " (نفس عاقله) ، " نفش حی " (نفس حیاتبخش) ، " روح " و ... در کابالا اشاره کرد . مکتب کابالا نیز به دو بخش " حکمت نظری " و " حکمت علمی " تقسیم میشود . در تصوف کابالا بحثهای مفصلی درباره خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه عرفان اسلامی است به ویژه در تاریک فراوان آن بر مفهوم " نور " و مراحل تجلی آن . " این استاد تاریخ در انتهای بحث خود میافزاید : " آنچه از زاویه تحلیل سیاسی حائزاهمیت است ، " شیطانشناسی " و " پیام مسیحایی " این مکتب است و دقیقاً این مفاهیم است که کابالا را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی معنادار میکند . "
مناسک جنسی در فرقه کابالا
مسئله دیگری که در فرقه کابالا حائز اهمیت است مناسک جنسی این فرقه است که از نیمه سده هجدهم و براساس آموزههای فری به نام یعقوب بن یهودا لیب ، که با نام یاکوب فرانک (1719 ـ 1726) شهرت دارد ، ظهور کرد . یاکوب فرانک شاخه " فرانکسیت " فرقه کابالا را بر بنیاد میراث شاخههای متعلق به " شابتای زوی " و " ناتان غزهای " بنا نهاد .
وی که به یک خانواده بنا نهاد . وی که به یک خانواده ثروتمند تاجر و پیمانکار یهودی ساکن اوکراین تعلق داشت و همسرش نیز از یک خانواده ثروتمند تاجر بود ، در جوانب به طریقت کابالا جذب شد ، کتاب " ظُهَر " (Zohare) (کتابی که موسیبن شم تاولئونی در سالهای 1280 ـ 1286 میلادی نوشت و با تدوین این کتاب ، تصوف رازامیز کابالا به صورت یک نظام فکری و عملی سازمانسافته و منسجم درآمد و شکل نهایی یافت) را خواند و به عضویت شاخه شابتایزوی درآمد .
در دسامبر 1755 فرانک از سوی سران فرقه دونمه برای تصدی ریاست این فرقه در لهستان به همراه دو خاخام راهی زادگاه خود شد . فرانک در راس فرقه شابتای در پودولیا قرار گرفت ولی کمی بعد ، در ژانویه 1756 کارش به رسوایی کشید . زمانی که فرانک و پیروانش در یک خانه در بسته مشغول اجرای مناسک جنسی مرسوم در فرقه شابتای بودند ، به علت باز شدن تصادفی پنجرهها ، مردم مطلع شدند و ... . یکی از مواردی که توانسته از کابالا به شیطانپرستی راه یابد نماد " پنتاگرام " یا ستاره پنج پر است که در بخش بعدی اشاره بدان خواهد شد .
این نماد به مثابه ابزاری برای جادوگران کابالیست مورد استفاده قرار میگرفته . همچنین شنیدنی است که بخش عمدهای از بازیگران و خوانندگان فحشا محور جهان همچون " مدونا " کابالیست میباشند .
" مدونا " سال 2005 رسما عضویتش را در گروه های کابالا اعلام کرد و نام یهودی " استر " را بر خود نهاد. نقطه دیگر اشتراک کابالا با شیطانپرستی دیدگاه جنسی این دوست که در هر دو نحله فاسد لذت جنسی در اولویت قرار دارد . بنیانگذاران کابالا همان افرادی هستند که سپس نهضتی !!! را با عنوان " پرستش زنان " تشکیل دادند که میتوان به صراحت آن را یک جریان شهوتمحور خطاب کرد .
این گروه جریانی را در ادامه بنا نهاد تا رابطه جنسی نه به مثابه یک عمل برای تداوم نسل بلکه در راستای هدف انسان در زندگی به آن نگاه شود . برخی از کارشناسان بر این باورند که کابالیستها ذائقه جنسی مردان و زنان را در سراسر عالم مورد دستخوش تغییر و تحول به سمت توحش قرار دادهاند ، مانند تغییر جنسیت " مایکل جکسون " و ... . اگرچه ذکر سایر توضیحات مناسب این نوشتار ارزیابی نمی شود لکن یادآوری این نکته ضروری است که یهودیان و صهیونیستها به شدت از سخن راندن در باب کابالا پرهیز دارند و امروز تنها یک کتاب فارسی در این خصوص قابل دسترسی بوده و در صفحات مقالات اینترنتی نیز تا دو سال قبل به جز " کابالا شدن مدونا " خبری در دسترس عموم قرار نداشت .
3. نمادها
در بررسی نمادهای متعلق به شیطانپرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است . در ذیل برخی از نمادها که به عنوان نگین انگشتر ، گردنبند ، تصاویر بر روی دستبندها ، پیراهن ، شلوار ، کفش ، ادکلن ، ساعت و ... درج شده و از جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است ، مورد بررسی و معرفی قرار میگیرد :
اگر نوشته وسط نماد یعنی (Satanism) به معنای شیطانگرایی به همراه دایره حذف کنیم ، آن وقت یک ستاره پنجضلعی بر جای میماند که همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام (pentagram) باقی میماند . اگر خوانندگان محترم با یاد داشته باشند این همان ابزاری است که در نجوم کابالایی مورد استفاده قرار می گرفت و انواع آن در علائم شیطانپرستی دیده میشود .
این سمبل نیز همان پنتاگرام است ، با فرق اینکه انواع آن گاه پنجضلعی وارونه (inverted pentagram ) یا دیو (Baphomet ) و به شکل در میان نمادهای شیطانپرستان به چشم میخورد .
لازم به یادآوری است که برخی از شیطانگرایان محدوده جغرافیایی " تحت سلطه " این نماد و در واقع منطقه نفوذ شیطانگرایی را در نقشه ذیل توصیف مینمایند . (محدوده در ایسلند و اروپا) درمیان پنتاگراهای قبلی تصویر سر یک بز تعبیه شده است که اقدامی ضد مسیحی ، به این معناست که مسیحیان معتقدند که مسیح همچون یک بره برای نجات ایشان قربانی شده است و با توجه به اینکه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره میدانند این آرم را انتخاب کردهاند .
ادامه دارد...
دانشمند بزرگ مصرى ((محمد فرید وجدى )) در کتاب دائرة المعارف خود نوشته است : در جزیره ((مرتیبک )) طایفه اى بودند به نام ((اتباع خناس )). آنها شیطان پرست بودند. در آن جا کوهى بود که به سبب آتشفشانى بیست هزار نفر از بین رفتند. از جمله کسانى که نجات یافتند، همین شیطان پرستان بودند.
از آن پس ((معبد)) خود را از آن جا به نیویورک برده ، به طور مخفى و براى اینکه کسى آنها نشناسد - که شیطان پرست هستند در آن جا زندگى مى کنند، تا این که ((اسعد افندى )) مالکى با یکى از رؤ ساى آنها دوست شد و به هر وسیله بود به ((معبد)) آنها رفت و گفت : در آن جا مجسمه شیطانى به رنگ سرخ و داراى دو شاخ و دم طولانى بود که همانند افعى غضب ناک به نظر مى رسید. شیطان پرستان در اواخر شب مشغول عبادت ابلیس مى شدند. ((افندى )) مى گوید: در همان شب که من داخل ((معبد)) آنها راه یافته بودم زنى مى خواست به دین آنها در آید. (من در آن هنگام بسیار ناراحت بودم که چطور زن ها را به دام خود مى اندازند).
خلاصه ، زن نزدیک ((مطران )) رئیس شیطان پرستان آمد. او به زن دستور داد به نماز ایستد و به رکوع رود. زن رکوع کرد. بعد به او گفت : دست ها را بلند کند، سپس ((مطران )) به زن چیزهایى تلقین کرد که از کفر ابلیس هم بدتر بود. ایشان در نماز خود خطاب به مجسمه شیطان کرده و مى گوید: اى نور! به احترام و محبت خودت وجود ما را نگه دارى کن ؛ چون تو خلاصه و چکیده صلح و صلاحى . تو اى ابلیس ! نور ابدى هستى ، روح و جسم من در اختیار تو است !
از یکى شان پرسیدم : چه معنى دارد که شما شیطان را پرستش مى کنید و او را خداى خود مى دانید؟!
گفت : به جهت آن که ما از عبادت ابلیس لذت مى بریم ، ولى از عبادت خالق منان ، آن لذت را نمى بریم .
وقتى قانون و کتب دینى و آسمانى خدا را مى خوانیم ، همه اش ترس و خوف از آخرت است ، انسان را از هر چه که لذت و کیف دارد باز داشته ، لذا دلهاى ما به سوى آنها گرایش ندارد و از عبادت خدا لذت نمى بریم . اما شیطان عکس او است ؛ زیرا تمام چیزهایى را که حرام است ، تمام لذتها و اموال و محارم و شهوات را براى ما مباح و حلال کرده ، ما هر چه را دوست داریم و میل ما مى کشد جایز دانسته ، پس عبادت شیطان را بر عبادت خداى رحمان مقدم داشتیم .(449)