شیطان پرستی و فراماسونری(Freemasonry )

رابطه یهود و کشور آمریکا با شیطان پرستی، تاریخچه و نماد های شیطان پرستی و فراماسونری و هرچیز دیگر « ‌آگاه سازی و مبارزه »

شیطان پرستی و فراماسونری(Freemasonry )

رابطه یهود و کشور آمریکا با شیطان پرستی، تاریخچه و نماد های شیطان پرستی و فراماسونری و هرچیز دیگر « ‌آگاه سازی و مبارزه »

نظم نوین جهانی چیست؟قسمت اول

حتما همه شما با نظم نوین جهانی آشنا هستید، گروهی از صاحبان قدرت اقتصادی، نظامی، سیاسی و رسانه ای سالهاست تحت پوشش جوامع مخفی مانند فراماسونری، ایلومناتی و … برای ایجاد یک نظام جدید و جهان تک حکومتی برنامه ریزی و تلاش کرده و می کنند. اما آرزوی برپایی نظم نوین جهانی قدمتی بسیار بیشتر از تشکیل این جوامع مخفی دارد. برای این که متوجه سخن بنده شوید به این بخش از سخنرانی جورج بوش در سخنرانی افتتحایه ریاست جمهوری اش در سال ۲۰۰۵ توجه کنید:«هنگامی که بنیانگذارن کشور ما، نظم نوین اعصار را اعلان کردند، بر اساس یک آرزوی باستانی عمل کردند که بایستی محقق شود.»این آرزو که هزاران سال است نزد نهان پیشه گان حفظ شده، برپایی مجدد امپراطوری آتلانتیس، حکومت فیلسوفان برگزیده است که از آن با عنوان “کار بزرگ” یاد می کنند.

«دموکراسی جهانی، آرزوی سری فلاسفه بزرگ باستان بوده است. آن ها هزاران سال پیش از کلومبوس از وجود نیمکره غربی ما آگاه بوده اند و آن را به عنوان مکان امپراطوری فیلسوفان انتخاب کردند. … طرح هوشمندانه مردم باستان تا به امروز باقی مانده است و اجرای آن ادامه خواهد داشت تا “کار بزرگ” محقق شود.»

منلی پی هال– “تقدیر سری آمریکا”

منلی پی هال فیلسوف-ماسون درجه ۳۳ و بگفته آن ها بزرگترین فیلسوف ماسونری، در جایی دیگر می گوید:«آتلانتیس جدید ترسیم حکومتی ایده آل در زمین است و روزی را پیشگویی می کند که از میان بشر سازمانی گسترده از فیلسوفان برگزیده برخواهد خواست. انجمنی متشکل از افراد روشنی یافته که هم پیمان شده اند تا بدنبال کشف  قوانین زندگی و اسرار گیتی بگردند. … عصر حدود و مرزها به پایان رسیده است و ما در حال نزدیک شدن به عصری باشکوه هستیم که در آن دیگر ملیت ها وجود نخواهد داشت، مرزهای نژادی و طبقاتی حذف می شوند و تمام زمین تحت فرمان یک نظام، یک حکومت و یک مجموعه اجرایی قرار می گیرد.»

آتلانتیس: اتوپیای نهان پیشگان

قدیمیترین نوشته موجود درباره آتلانتیس متعلق به افلاطون فیلسوف یونان باستان است. در ۲۵۰۰ سال پیش افلاطون رساله ای با نام کریتیاس نوشت و در آن داستان سفر شاعر و قانون گذار یونان باستان “سالون” را بازگو می کند. سالون برای کسب دانش و معرفت به مصر سفر می کند و در آنجا با یک روحانی مصری ملاقات می کند که برای او امپراطوری باشکوه آتلانتیس را توصیف می کند.

منلی پی هال در این رابطه می نویسد:«در توصیف افلاطون از آتلانتیس، اتحادیه ای از ۱۰ فرمانروای کریم بر ملل پایین تر حکمرانی می کردند و با هم عهد بسته بودند تا از قانون الهی امپراطوری پاینده خود پیروی کنند. آن (آتلانتیس) دموکراسی فیلسوفان بود که در آن هر کسی حق داشت از طریق خود تأدیبی و خود شکوفایی به مقام حکیمی برسد. از داستان اینطور برداشت می شود که آن ۱۰ فرمانروای کریم، فیلسوف بوده اند.»بر اساس داستان ها ساکنین آتلانتیس دارای تمدن بسیار پیشرفته بودند، در فراوانی نعمت و شادمانی زندگی می کردند، هر کاری را به سرعت انجام می دادند، در یک لحظه از جایی به جایی دیگر سفر می کردند، دارای دانش و حکمت بودند و با سفر به نقاط مختلف جهان آن را به انسان ها منتقل می کردند و در هرجا وارد می شدند تمدن ایجاد می کردند و بناها و معابد بزرگ می ساختند. اما بعد از یک دوره طلایی دست به فساد زدند و به همین خاطر بوسیله یک طوفان بزرگ در آب غرق و نابود شدند.

ایگناتیوس دانللی در کتابش با نام “آتلانتیس، جهان پیش از طوفان” می نویسد:«داستان طوفان نوح به روشنی اشاره به ویرانی آتلانتیس است و با بسیاری از خصوصیات آتلانتیسِ توصیف شده توسط افلاطون مطابقت دارد. مردمی که در آنجا از بین رفته اند در سرور، شادمانی و به نوعی در معصومیت زندگی می کردند. آن ها بسیار قدرتمند شدند، اما دست به تباه کاری زدند و بوسیله آب نابود شدند.»

ایگناتیوس دانللی با بررسی افسانه آتلانتیس و فرهنگ های باستانی نتیجه می گیرد که المپیوس ، هسپرادیس ، اسگارد، الیشانباغ عدن و سرزمین های بهشت گونه دیگر، همان آتلانتیس در فرهنگ های یونان، فنیقیه، اسکاندیناوی و … است و ۱۲ خدای یونان و روم باستان،  زئوس(ژوپیتر)، هرا (جونو)، پوزئیدون (نبتون، دمتر (سیریس)، آپولو، آرتمیس (دایانا)، هفائستوس (والکان)، پالاس آتنا (مینروا)، آرس (مارس)، آفرودیته (ونوس)، هرمس (مرکوری) و هستیا(وستا)، شخصیت های ساخته شده بر اساس پادشاهان، ملکه ها یا قهرمانان آتلانتیس بوده اند.چنانچه هر یک از مکتاب اسرار آمیز را بررسی کنیم، ریشه تمام آن ها را در آتلانتیس می یابیم. به عنوان نمونه، دکترین اصلی این مکاتب هرمتیک است و بر اساس عقاید آن ها خنون اولین پادشاه آتلانتیس، اولین تعلیم دهنده مکاتب اسرار آمیز است که در یونان باستان هرمس، در روم باستان مرکوری و در مصر باستان ستنامیده می شود.

همچنین منلی پی هال در کتاب “معارف باستانی از پیروان خود چه می خواهد” می نویسد:«در گذشته های دور خدایان با انسان ها همراه شدند و از میان آن ها عاقل ترین و راست ترین را برگزیدند و کلید معارف خود که دانش خیر و شر بود را در دستان این فرزندان هدف و روشنی یافته باقی گذاشتند. این روشنی یافتگان بنیانگذار چیزی شدند که ما آن را با عنوان مکاتب اسرار آمیز می شناسیم.»

البته می دانید که منظور منلی پی هال از خدایان، شیطان است و اشاره او به داستان حضرت آدم و حوا در باغ عدن و فریب آن ها توسط شیطان است. طبق اعتقاد آن ها شیطان با دادن سیب، به آن دو دانش و حکمت عطا کرده و آن ها را از بند جهل رهایی بخشیده است

داستان دیگر مشابه آتلانتیس نیز قابل ذکر است که بسیار بر نهان پیشگان تاثیر گذار بوده است.

وریل-یا

داستان تمدن وریل-‌یا و ابزار قدرتمند آن ها نیز بر جوامع نهان پیشه بسیار تاثیر گذار بوده است. بولور لیتون در سال ۱۸۷۱ کتابی با نام “نژاد آینده” (که بعدا با عنوان “وریل- نیروی نژاد آینده” به چاپ رسید) نوشت و در آن داستان جهانگردی ثروتمند را بازگو می کند که در حین سفرش تصادفا به تمدنی از موجودات فرشته گون در زیر زمین برمی خورد. این موجودات خود را وریل-یا می نامیدند و از بازماندگان نژاد تمدن پیش از طوفان بودند که در شبکه ای از تونل های زیر زمینی سکونت می کردند. تمدن اتوپیایی آن ها از تمام تمدن های روز زمین بسیار پیشرفته تر بود و آن ها دارای توانای روحی بالا و تله پاتی بودند. وریل-یا از تکنولوژی خاصی برای حفاظت از خود استفاده می کردند که در همه چیز نفوذ می کرد و آن را “وریل”می نامیدند. منبعی از انرژی که صاحب آن با انجام تمرینات تمرکزی و کنترل اراده به سطحی می رسیدکه قدرت آن را در اختیار خود می گرفت و با آن قدرت می توانست هر چیز یا موجودی را شفا دهد یا تغییر دهد و یا نابود کند. مثلا چند بچه از وریل-یا توانستند با عصای قدرت یافته توسط نیروی وریل ۲۲ میلیون انسان وحشی را نابود کنند، وریل-یا روبوت هایی را به خدمت خود گرفته بودند و می توانستند با بال هایی که از وریل نیرو گرفته بود پرواز کنند. قهرمان داستان بر اساس شواهد زبان شناسی پی می برد که وریل-یا از بازماندگان نژاد آریا هستند. ساکنین وریل-یا با مشکل کمبود فضا مواجه شده بودند و تصمیم داشتند به سطح زمین بیایند و در صورت لزوم انسان  ها را نیز نابود کنند.

البته نیروی وریل از زمان باستان میان نهان پیشگان از جمله ماسون ها با اسامی گوناگون شناخته می شده است و لیتون که خود یک رز-صلیبی بود تنها آن را با توجه به شرایط زمانی بازگویی کرد.

« در طبیعت نیرویی بسیار قوی وجود دارد که اگر کسی آن را بدست بیاورد و بداند چگونه باید از آن استفاده کرد می تواند انقلابی برپا کند و چهره زمین را دگرگون کند.»

آلبرت پایک، ماسون درجه
اما همه به دید یک داستان تخیلی به این رمان نگاه نمی کردند و آن را حقیقت می پنداشتند. “جامعه مخفی وریل” یا لژ لومینوس بر اساس همین رمان در آلمان (پیش از به قدرت رسیدن نازی ها) تشکیل شد که یکی از اعضای این لژ آدولف هیتلر بود. هدف این انجمن جتسجوی ریشه نژاد آریا و انجام تمرینات تمرکزی برای دستیابی به نیروی وریل بود. حتی هیتلر هیئتی را برای این کار به تبت فرستادند.

یکی دیگر از کسانی که مجذوب رمان لیتون شد، موسس جامعه تئو صوفی ، هلنا بلاواتسکی بود و با تاثیر از آن، کتابی با عنوان “تعالیم سری” نوشت که در آن با معرفی ۷ نژاد اصلی بیان کرد: نژادی که هزاران سال پیش، طی قرن ها تکامل،  بسیار پیشرفته و به نژاد برتر تبدیل شد و تمدن آتلانتیس را برپا کرد،  نژاد آریا بوده است. و ما نیز می توانیم مانند آن ها تکامل پیدا کنیم و به انسان های خداگونه (یا خود خدا) تبدیل شویم.

این تفکر بلاواتسکی مورد پذیرش نازی ها قرار گرفت و یکی از اصول فکری آن ها در راه اندازی جنگ دوم جهانی شد. همچنین فرضیه “زمین میان تهی” و آگارتا نیز بر اساس این داستان مطرح شده است.

زکریا سچینو آنوناکی

در سال ۱۹۷۶ زکریا سچین یک یهودی روسی با ادعای توانایی ترجمه الواح سومری کتابی با نام “سیاره ۱۲ ام” نوشت. او در این کتاب بیان می کند که میلیون ها سال پیش، نژادی بسیار پیشرفته به نام آنوناکی از سیاره نیبیرو بدنبال منابع طبیعی به زمین آمدند و برای سهولت در انجام کارها با دستکاری ژنتیکی در گونه انسان های اولیه، گونه انسان های هوشمند امروزی را به وجود آوردند. آن ها با وسایل نقلیه هوایی به نقاط مختلف جهان رفته و تمدن ها و بناهای بسیار پیشرفته ای ساختند، اما با پیش آمد حوادثی ویرانگر به نیبیرو بازگشتند. و شاید در آینده برای برپایی مجدد حکومتشان به زمین باز گردند.

البته با بررسی هایی که روی نظریات و شواهد سچین انجام شد معلوم شد او این نظریات را با ترجمه الواح سومری بدست نیاورده بلکه آن ها را جعل کرده است. با این وجود داستان زکریا سچین هنوز مورد استناد  و تبلیغ بسیاری از طرفداران جنبش عصر جدید قرار می گیرد.

حال که با افسانه های آتلانتیس و تاثیر آن بر جوامع نهان پیشه از زمان باستان تا کنون آشنا شدید، به ارتباط آتلانتیس و نظم نوین جهانی باز می گردیم.

فرانسیس بیکن و نظم نوین جهانی

سال ها پس از آتلانتیسِ افلاطون، فرانسیس بیکنِ رز-صلیبی، کتاب آتلانتیس جدید (که یک سال پس از مرگش منتشر شد) را نوشت. بیکن معتقد بود قاره آمریکا مکان واقعی آتلانتیس بوده است و انسان باید برای رهایی از رنج رانده شدن از باغ عدن از طریق کسب دانش، خود بهشت را روی زمین بسازد، کاری که او آن را “کار شش روزه” می نامید. نگاه او به دانش، رسیدن به حقیقت نبود و عقیده داشت: “دانش، قدرت است”. او همچنین خود را “منادی عصر جدید” می نامید.

«آتلانتیس کبیر (که شما آن را آمریکا می خوانید) که شما تنها خاطره  ای از آن دارید و یا اصلا هیچ نمی دانید، اما ما دانش بسیاری از آن داریم.»

فرانسیس بیکن – آتلانتیس جدید

بیکن تشکیل آمریکا را بهترین موقعیت برای تحقق آرزویش شناخت و از همان آغاز تشکیل، آن را رهبری کرد.

«طرح انگلیس ها [اعزام هئیت از کشور های مختلف برای بهره برداری] تحت هدایت فرانسیس بیکن انجام شد و نبوغ او بود که باعث هدفمند شدن اقدامات شد. بیکن دریافت که این سرزمین محیط مناسبی برای تحقق آرزوی بزرگش، تشکیل امپراطوری فیلسوفان است.»

حتما می دانید که از کارهای اصلی نهان پیشگان ارتباط با موجودات ماورایی است و در این مورد الهام بخش بیکن در کارهایش پالاس آتنا و آپولو، دو خدای یونان باستان بوده است.

با توجه به زمینه سازی فکری فرانسیس بیکن برای تشکیل آمریکا و همچنین طراحی و رهبری اقدامات جهت اجرای آن، می توان او را بنیانگذار اصلی و حقیقی آمریکا دانست.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد